شیعیان نه در تاریخ عرب بیگانه اند ونه از یک سیاره دیگر آمده اند
افتتاح نمایشگاه صنایع دستی در محل پایگاه حضرت حضرت معصومه میبد
نمایشگاه صنایع دستی در راستای ترویج فرهنگ کار و تلاش در بین خانوادهها و
جلوگیری از توسعه بیکاری در جامعه، توسط بسیج سازندگی ناحیه میبد در
محل پایگاه مقاومت حضرت معصومه(س) میبد واقع در مهرجرد دایر شد.
حجه الاسلام داوودی در کارگاه آموزشی زندگی به سبک اسلامی: فرهنگ اسلامی باید در جان های آحاد جامعه
برگزاری کارگاه آموزشی
سبک زندگی اسلامی در شهرستان میبد
حجه الاسلام داوودی در کارگاه آموزشی زندگی به سبک اسلامی: فرهنگ اسلامی باید در جان های آحاد جامعه و به خصوص جوانان نهادینه شود تا آنان در مواجهه با فرهنگ غربی دچار تغییرهویت نشوند.
با توجه به اينكه یکی از مهمترین مسائلی که رهبر معظم انقلاب در سال گذشته به عنوان راهبردهای نظام در تحقق الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت به آن اشاره کردند٬ موضوع سبک زندگی است٬باتوجه به اين محور به همت حوزه مقاومت فاطمه الزهراء(س) شهرستان میبد کارگاه آموزشی زندگی به سبک اسلامی برگزار شد.
در این کارگاه حجه الاسلام داوودی مسئول نمایندگی ولی فقیه در شهرستان اردکان با توجه به منویات رهبر انقلاب همه را به پیروی از دستورات اسلام در زندگی خود دعوت نمودند.
ایشان با تاکید بر این که باید در راستای تحقق سبک زندگی اسلامی اهتمام ویژه ای در جامعه وجود داشته باشد، بیان داشت: فرهنگ اسلامی باید در جان های آحاد جامعه و به خصوص جوانان نهادینه شود تا آنان در مواجهه با فرهنگ غربی دچار تغییر هویت نشوند.وی برای جایگزین شدن فرهنگ وانواع پوششهای غربی بسيجيان راتشویق نمود که کارگاه های تولیدی پوشاک ولباسهای اسلامی ایجاد نمایند.
این کارشناس مذهبی در ادامه مباحث خود گفت: گسترش سبک زندگی اسلامی سبب خواهد شد تا خانواده بتواند در کنار یکدیگر با آرامش و امنیت به زندگی بپردازد.وي چشم وهم چشمی وتجملات در زندگی افراد را زمینه ساز طلاق دانست وایراد نمود در صورت به وجود آمدن چنین آسیبی درخانواده ما شاهد آن هستیم که تمام اعضای خانواده دچار استرس و نگرانی می شوند وبرای دور شدن از آن همه باید به سیره
اهل بیت و دستورات اسلام درزندگی پایبند
باشیم.
لازم به ذکر است دراین کارگاه آموزشی که بیش از 170 نفر از بسیجیان حضور داشتند با هدف ترويج فرهنگ سبك زندگی اسلامي وبالا بردن سطح دانش واطلاعات بسیجیان شکل گرفت.
آیت الله اعرافی در جمع دانش آموزان بسیجی میبد

کشور ما بعد از دفاع مقدس در عرصه های علمی و هسته ای و فناوری های نو و پیشرفت های تکنولوژیک گام های بزرگی برداشته است.
به گزارش خبرنگار میبد خبر:آیت الله اعرافی به مناسبت هفته بسیج دانش آموزی در جمع دانش آموزان بسیجی خاطرنشان ساخت: دانش آموزان و دانشجویان بسیجی دو نماد هستند، یکی نماد علم و دانش اندوزی و دیگری نماد مجاهدت و پایداری در راه اعتلای اسلام.
امام جمعه میبد این دو ارزش را از ارزش های اسلام برشمرد و تصریح کرد: اسلام بر ویژگی دانش اندوزی تاکیده کرده است، که شما دانش آموزان، مربیان، مدیران و مسئولان آموزش و پرورش از آن بهرمند هستید و مدال دیگری مدال جهاد، صبر، پایداری و اعتلای کشور است که شما دانش آموزان و دانشجویان بسیجی هر دو مدال را کسب کرده اید.
همه قدرتها در جهت عزت زدایی و اسلام زدایی تلاش می کردند
وی گفت: ما یک تاریخ۵۰ ساله ای داریم، که با مرور آن، بیشتر به نقش جوانان و نوجوانان کشور پی می بریم و آنها را بهتر می شناسیم و بخود افتخار می کنیم.
عضو شورای انقلاب فرهنگی اضافه کرد: همه قدرتها در جهت عزت زدایی و اسلام زدایی تلاش می کردند، ما را وابسته می خواستند. ما را عقب مانده نگاه داشته بودند. یک فریاد از فیضیه قم از امام برخواست و همه کشور را در معرض این فریاد قرار داد.
سنین نوجوانی و جوانی یکی از پرفروغ ترین مقاطع عمر بشر
وی سنین نوجوانی و جوانی یکی از پرفروغ ترین مقاطع عمر بشر دانست و اظهار داشت: انسان در این سنین سرشار از توانایی های جسمی و روحی و … است و فرد می تواند آینده، تمام جوامع را بسازد. اگر این سنین را در طول ۵۰ سال گذشته مرور کنیم نسل جوان و نوجوان ما معجزه هایی کرده اند که در طول تاریخ کم نظیر است. موتور محرک این انقلاب بچه های ۱۰ تا ۲۵ سال بوده اند.
رئیس دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه حضور نوجوانان و جوانان را در عرصه قبل و بعد از انقلاب اسلامی به شش مقطع تقسیم کردند.
یاران من در سنین شیرخوارگی و در مهدهای کودک هستند
وی مقطع اول را قیام و حرکات بزرگی که در سال های ۴۱-۴۲-۴۳ رخ داد نام برد و ادامه داد: نیروی محرک و میدان دار آغاز انقلاب در این سالها نسل جوان ما بوده اند. آنهایی که امام را همراهی کردند و در حادثه خرداد ۴۲ به خیابان ها آمدند، کسانی بودند که در سنین نوجوانی و جوانی و نسل جوان ما بودند. وقتی از امام پرسیدند که یاران شما چه کسانی هستند ایشان گفتند که یاران من در سنین شیرخوارگی و در مهدهای کودک هستند.
امام جمعه شهرستان میبد مقطع دوم را زمانی دانستند که انقلاب در خفا توسط همین نسل جوان اداره می شد و با تحمل شکنجه ها در زندان ها ادامه داشت.
سال ۵۷ این نسل جوان بودند که همه معادلات جهانی را تغییر دادند
آیت الله اعرافی مقطع سوم را سال های ۵۶-۵۷ که اوج انقلاب بود عنوان نمود و اشاره کرد: در این سال ها پیروزی عظیمی اتفاق افتاد و مقطعی که منجر به انقلاب شد. رهبری از راه دور ملتی را هدایت کرد که میدان دار این دوران نسل جوان و نوجوان ما بودند. سال ۵۷ این نسل جوان بودند که همه معادلات جهانی را تغییر دادند و صحنه های خیابانی در دست نوجوانان بود.
وی مقطع چهارم را دو سال بعد از پیروزی انقلاب یعنی سال های ۵۷تا ۵۹ دانست و گفت: نسل جوان و نوجوان ما در این سال ها جهاد سازندگی را تشکیل دادند و توانستند مشکلات و کمبودهای روستا را برطرف کنند. این نهاد با کمک همین نسل توانست کارهای بزرگی انجام دهد.
فرماندهان بزرگ جنگ، جوانان بودند که اکثر آنها سن زیر ۳۰ سال داشتند
امام جمعه شهرستان میبد ۸ سال دفاع مقدس را مقطع پنجم برشمرد و تاکید کرد: در این مدت ۸ سال بیش از ۲۰۰ هزار شهید داشتیم که ۸۰ درصد این شهدا زیر ۲۵ سال داشتند. باید به دانش آموزان و دانشجویان و طلاب مان افتخار کنیم. بدنه دفاع مقدس از همین نسل بودند. فرماندهان بزرگ جنگ، جوانان بودند که اکثر آنها سن زیر ۳۰ سال داشتند. آدم های بزرگی که در نسل جوانی معجزه می کردند. دفاع مقدس بی نظیر ترین جنگ معاصر بود.
وی اضافه نمود: همه قدرتهای بزرگ در مقابل ما قرار گرفتند. همه پول های نفتی منطقه در خزانه بعث برای جنگ با ایران ریخته می شد. همه لشکر ها در کنار لشکر بعث عراق قرار داشت. هزاران کیلومتر از بهترین نقاط کشور چه مناطق نفتی و چه مناطق استراتژیک در تصرف کشور عراق بود، که نسل جوان ما با هوشیاری، همت و غیرت با تاکتیک ها و تئوری های جنگی توانستند همه این مناطق را پس بگیرند.
عضو شورای انقلاب فرهنگی مقطع آخر را حضور نسل جوان در عرصه های مختلف دانستند و افزودند: کشور ما بعد از دفاع مقدس در عرصه های علمی و هسته ای و فناوری های نو و پیشرفت های تکنولوژیک گام های بزرگی برداشته است.
خلاصه ای از واقعه غدیر
در سال دهم هجرت،به دستور الهى آخرین سفر پیامبر صلى الله علیه و آله به مکه براى تعلیم حج و اعلام ولایت ائمه علیهم السلام آغاز شد.در این سفر بیش از یکصد و بیست هزار نفر آنحضرت را همراهى کردند که در شرایط آن زمان سابقه نداشت.
بلافاصله پس از پایان مراسم حج،اعلام شد همه حجاج از مکه خارج شوند و براى برنامهاى مهم در غدیر خمـکه کمى قبل از محل جدا شدن کاروانها بودـحضور یابند.
سه روز پس از پایان مراسم حج،سیل جمعیت به سوى غدیر حرکت کردند.
اجتماع عظیم در غدیر
با رسیدن به محل موعود،فرمان توقف از سوى پیامبر صلى الله علیه و آله صادر شد و مرکبها از حرکت ایستادند و مردم پیاده شدند و هر کس جائى براى توقف سه روزه آماده کرد.
به دستور پیامبر صلى الله علیه و آله،سلمان و ابو ذر و مقداد و عمار زیر چند درخت کهنسال را آماده کردند و روى درختان،پارچهاى به عنوان سایبان قرار دادند.در زیر سایبان،منبرى به بلندى قامت پیامبر صلى الله علیه و آله از سنگها و روانداز شتران ساختند به طورى که حضرت هنگام خطبه بر همه مردم مشرف باشند.
هنگام ظهر،پس از اداى نماز جماعت،پیامبر صلى الله علیه و آله بر فراز منبر ایستادند و امیر المؤمنین علیه السلام را فرا خواندند تا بر فراز منبر در سمت راست حضرت بایستند .قبل از شروع خطابه،امیر المؤمنین علیه السلام بر فراز منبر یک پله پائینتر در طرف راست آنحضرت ایستاده بودند.
سخنرانى پیامبر صلى الله علیه و آله
پیامبر صلى الله علیه و آله نگاهى به سمت راست و چپ جمعیت نمودند و منتظر شدند تا همه مردم در مقابل منبر اجتماع کنند.سپس سخنرانى تاریخى و آخرین خطابه رسمى خود را براى جهانیان آغاز کردند.با در نظر گرفتن این شکل خاص از منبر و سخنرانى که دو نفر بر فراز منبر در حال قیام دیده مىشوند به استقبال سخنان حضرت مىرویم که آنرا مىتوان در یازده بخش ترسیم نمود:
پیامبر صلى الله علیه و آله در اولین بخش سخن به حمد و ثناى الهى پرداختند و صفات قدرت و رحمت خداوند را ذکر فرمودند،و به بندگى خود در مقابل ذات الهى شهادت دادند.
در بخش دوم،حضرت سخن را متوجه مطلب اصلى نمودند و تصریح کردند که باید فرمان مهمى درباره على بن ابى طالب علیه السلام ابلاغ کنم،و اگر این پیام را نرسانم رسالت الهى را نرساندهام و ترس از عذاب او دارم.
در سومین بخش،حضرت امامت دوازده امام علیهم السلام را تا آخرین روز دنیا اعلام نمودند تا همه طمعها یکباره قطع شود.از نکات مهم در سخنرانى حضرت،اشاره به عمومیت ولایت آنان بر همه انسانها در طول زمانها و در همه مکانها و نفوذ کلماتشان در جمیع امور بود،و نیابت تام ائمه علیهم السلام را از خدا و رسول در حلال و حرام و جمیع اختیارات اعلام فرمودند .
براى آنکه هر گونه ابهامى از بین برود و دست منافقین از هر جهت بسته باشد،در بخش چهارم خطبه،پیامبر صلى الله علیه و آله با دستهاى مبارک بازوان امیر المؤمنین علیه السلام را گرفتند و آنحضرت را از جا بلند کردند تا حدى که پاهاى آنحضرت محاذى زانوان پیامبر صلى الله علیه و آله قرار گرفت.در این حال فرمودند:«من کنت مولاه فهذا على مولاه،اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله»،«هر کس من نسبت به او از خودش صاحب اختیارتر بودهام این على هم نسبت به او صاحب اختیارتر است.خدایا دوست بدار هر کس على را دوست بدارد،و دشمن بدار هر کس او را دشمن بدارد،و یارى کن هر کس او را یارى کند،و خوار کن هر کس او را خوار کند».سپس کمال دین و تمام نعمت را با ولایت ائمه علیهم السلام اعلام فرمودند و بعد از آن خدا و ملائکه و مردم را بر ابلاغ این رسالت شاهد گرفتند.
در بخش پنجم حضرت صریحا فرمودند:«هر کس از ولایت ائمه علیهم السلام سرباز زند اعمال نیکش سقوط مىکند و در جهنم خواهد بود».بعد از آن شمهاى از فضائل امیر المؤمنین علیه السلام را متذکر شدند.
مرحله ششم از سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله جنبه غضب الهى را نمودار کرد.حضرت با تلاوت آیات عذاب و لعن از قرآن فرمودند:«منظور از این آیات عدهاى از اصحاب من هستند که مأمور به چشمپوشى از آنان هستم،ولى بدانند که خداوند ما را بر معاندین و مخالفین و خائنین و مقصرین حجت قرار داده است،و چشمپوشى از آنان در دنیا مانع از عذاب آخرت نیست».
سپس به امامان گمراهى که مردم را به جهنم مىکشانند اشاره کرده فرمودند:«من از همه آنان بیزارم».اشارهاى رمزى هم به«اصحاب صحیفه ملعونه»داشتند و تصریح کردند که بعد از من مقام امامت را غصب مىکنند و سپس غاصبین را لعنت کردند.
در بخش هفتم،حضرت تکیه سخن را بر اثرات ولایت و محبت اهل بیت علیهم السلام قرار دادند و فرمودند:«اصحاب صراط مستقیم در سوره حمد شیعیان اهل بیت علیهم السلام هستند».
سپس آیاتى از قرآن درباره اهل بهشت تلاوت کردند و آنها را به شیعیان و پیروان آل محمد علیهم السلام تفسیر فرمودند.آیاتى هم درباره اهل جهنم تلاوت نمودند و آنها را به دشمنان آل محمد علیهم السلام معنى کردند.
در بخش هشتم مطالبى اساسى درباره حضرت بقیة الله الاعظم حجة بن الحسن المهدى ارواحنا فداه فرمودند و به اوصاف و شئون خاص حضرتش اشاره کردند و آیندهاى پر از عدل و داد به دست امام زمان عجل الله فرجه را به جهانیان مژده دادند. در بخش نهم فرمودند:پس از اتمام خطابه شما را به بیعت با خودم و سپس بیعت با على بن ابى طالب علیه السلام دعوت مىکنم .پشتوانه این بیعت آن است که من با خداوند بیعت کردهام،و على هم با من بیعت نموده است .پس از این بیعتى که از شما مىگیرم از طرف خداوند و بیعت با حقتعالى است.
در دهمین بخش،حضرت درباره احکام الهى سخن گفتند که مقصود بیان چند پایه مهم عقیدتى بود :از جمله اینکه چون بیان همه حلالها و حرامها توسط من امکان ندارد با بیعتى که از شما درباره ائمه علیهم السلام مىگیرم بنوعى حلال و حرام را تا روز قیامت بیان کردهام.دیگر اینکه بالاترین امر به معروف و نهى از منکر،تبلیغ پیام غدیر درباره امامان علیهم السلام و امر به اطاعت از ایشان و نهى از مخالفتشان است.
در آخرین مرحله خطابه،بیعت لسانى انجام شد.حضرت با توجه به آن جمعیت انبوه و شرائط غیر عادى زمان و مکان و عدم امکان بیعت با دست براى همه مردم،فرمودند:«خداوند دستور داده تا قبل از بیعت با دست،از زبانهاى شما اقرار بگیرم».
سپس مطلبى را که مىبایست همه مردم به آن اقرار مىکردند تعیین کردند که خلاصه آن اطاعت از دوازده امام علیهم السلام و عهد و پیمان بر عدم تغییر و تبدیل و بر رساندن پیام غدیر به نسلهاى آینده و غائبان از غدیر بود.در ضمن بیعت با دست هم حساب مىشد زیرا حضرت فرمودند :«بگوئید با جان و زبان و دستمان بیعت مىکنیم».
بیعت عمومى
پس از اتمام خطابه پیامبر صلى الله علیه و آله،دو خیمه بر پا شد که در یکى خود آن حضرت و در دیگرى امیر المؤمنین علیه السلام،جلوس فرمودند.مردم دسته دسته وارد خیمه حضرت مىشدند و پس از بیعت و تبریک،در خیمه امیر المؤمنین علیه السلام حضور مىیافتند و با آن حضرت بیعت مىکردند و تبریک مىگفتند.
زنان نیز،با قرار دادن ظرف آبى که پردهاى در وسط آن بود بیعت نمودند.به این صورت که امیر المؤمنین علیه السلام دست مبارک را در یک سوى پرده داخل آب قرار مىدادند و در سوى دیگر زنان دست خود را در آب قرار مىدادند.
وقایع سه روز در غدیر
در طول سه روز توقف در غدیر،پس از ایراد خطابه چند جریان به عنوان تأکید و به نشانه اهمیت غدیر به وقوع پیوست که شرح آن چنین است:
پیامبر صلى الله علیه و آله در این مراسم،عمامه خود راـکه«سحاب»نام داشتـبه عنوان افتخار بر سر امیر المؤمنین علیه السلام قرار دادند.
حسان بن ثابت از پیامبر صلى الله علیه و آله در خواست کرد تا در مورد غدیر شعرى بگوید،و با اجازه حضرت اولین شعر غدیر را سرود.
جبرئیل علیه السلام به صورت انسانى ظاهر شد و خطاب به مردم فرمود:«پیامبر براى على بن ابى طالب عهد و پیمانى گرفت که جز کافر به خدا و رسولش آنرا بر هم نمىزند».
مردى از منافقین گفت:«خدایا اگر آنچه محمد مىگوید از طرف توست سنگى از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکى بر ما بفرست».در همین لحظه سنگى از آسمان بر سر او فرود آمد و او را هلاک کرد،و این معجزه غدیر تأیید الهى را بر همگان روشن کرد.
پس از سه روز مراسم پر شور غدیر پایان یافت،و آن روزها به عنوان«ایام الولایة»در صفحات تاریخ نقش بست.مردم پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشینان آن حضرت تا روز قیامت،راهى شهر و دیار خود شدند.خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و خداوند بدینگونه حجتش را بر همه مردم تمام کرد.
شیعه یعنی دست بیعت با غدیر
شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق میشود،
یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی،
از فرد یا گروهی دیگر.
، در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته میشود که به خلافت و امامت بلافصل علی ـ علیه السلام ـ معتقدند، و بر این عقیدهاند که امام و جانشین پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از طریق نصّ شرعی تعیین میشود، و امامت حضرت علی ـ علیه السلام ـ و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده است.
اطلاق شیعه بر دوستان و پیروان علی ـ علیه السلام ـ، نخست، از طرف پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ صورت گرفته است. این مطلب، در احادیث متعددی که از آن حضرت روایت شده، مطرح شده است. چنان که سیوطی از جابر بن عبدالله انصاری و ابن عباس و علی ـ علیه السلام ـ روایت کرده که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در تفسیر آیهی «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریّة» (بیّنه / ۷) اشاره به علی ـ علیه السلام ـ کرده و فرمودهاند: «تو و شیعیانت» روز قیامت، رستگار خواهید بود.
در تاریخ شیعه، فرقههایی پدید آمده است، که بسیاری از آنها منقرض شدهاند، و بحث دربارهی آنها فایدهی چندانی ندارد. فرقههای اصلی شیعه که هم اکنون نیز موجودند عبارتند از: شیعهی اثنا عشریه، شیعهی زندیّه، و شیعهی اسماعیلیه، دربارهی هر یک از آنها در فصلی جداگانه، به اختصار بحث خواهیم کرد. موضوع بحث در این فصل، شیعهی اثنا عشریه است.
وجه تسمیه
اکثریت شیعه، را شیعهی امامیه یا اثنا عشریه تشکیل میدهد،از آنجا که آنان جانشینان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را دوازده نفر میدانند، اثنا عشریه (دوازده امامی) نامیده شدهاند. نام و خصوصیات امامان دوازدهگانه در احادیثی که از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ روایت شده، بیان گردیده است آنان عبارتند از:
۱ـ علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ ۲ـ حسن بن علی ـ علیه السلام ـ ۳ـ حسین بن علی ـ علیه السلام ـ ۴ـ علی بن الحسین ـ علیه السلام ـ (امام سجّاد) ۵ـ محمد بن علی (امام باقر ـ علیه السلام ـ ) ۶ـ جعفر بن محمد (امام صادق ـ علیه السلام ـ ) ۷ـ موسی بن جعفر (امام کاظم ـ علیه السلام ـ ) ۸ـ علی بن موسی (امام رضا ـ علیه السلام ـ )۹ـ محمد بن علی (امام جواد ـ علیه السلام ـ ) ۱۰ـ علی بن محمد (امام هادی ـ علیه السلام ـ ) ۱۱ـ حسن بن علی (امام عسکری ـ علیه السلام ـ ) ۱۲ـ حجة بن الحسن (مهدی موعود عج )
شیعهی اثنا عشریه بر مسئلهی امامت تأکید خاصّی داشته و عصمت امام و افضیلت او را بر دیگر افراد امت اسلامی بسیار مهم و اساسی میداند. و از طرفی، امامت را، پس از سه امام نخست، منحصر در فرزندان امام حسین میداند. با توجه به این عقاید ویژه دربارهی امامت، به «امامیه» شهرت یافته است.
شیخ مفید، پس از تعریف شیعه به کسانی که به امامت بلافصل علی ـ علیه السلام ـ عقیده دارند دربارهی شیعهی گفته است: «این عنوان، مخصوص آن دسته از شیعه است که به وجود امام در هر زمان، و وجوب نصّ جلّی، و عصمت و کمال برای هر امامی معتقد است، و امامت را (غیر از سه امام نخست) منحصر در فرزندان امام حسین ـ علیه السلام ـ میداند…»
تاریخ پیدایش تشیّع
گرچه، در عصر پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دربارهی پارهای از مسایل، اختلاف نظرهایی میان مسلمانان پدید آمد،[۵] ولی فرقهها و دستهبندیهایی که بعدها پیدا شد، در آن زمان وجود نداشت. ولی پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اختلافاتی پدید آمد که سبب پیدایش فرقههای مختلف در میان مسلمانان گردید. مهمترین اختلافی که در نخستین روزهای پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ پدید آمد، مربوط به مسئلهی خلافت و امامت بود که مسلمانان را به دو دسته تقسیم کرد.
یک دسته معتقد بودند که امامت، همانند نبوت، منصب و مقامی الهی است و از شرایط امام این است که معصوم از خطا و گناه باشد، و این صفت را جز خداوند کسی نمیداند، بنابراین راه تعیین امام نصّ الهی است که در قرآن یا احادیث نبوی بیان شده است، و طبق این نصوص، علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ جانشین پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امام مسلمین است. حضرت علی ـ علیه السلام ـ و بنی هاشم و گروهی از بزرگان صحابه، اعم از مهاجرین و انصار، طرفدار این نظریه بودند. و این همان عقیدهی شیعه ـ خصوصاً شیعهی امامیه ـ در مسئلهی امامت است.
و دستهی دیگر ـ که در رأس آنها ابوبکر و عمر قرار داشتند ـ بر این عقیده بودند که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ برای خود جانشین تعیین نکرده است، و این کار را به مسلمانان واگذار کرده است. بر این اساس، و با توجه به اهمیت مسئلهی خلافت و امامت و نقش حیاتی آن در سرنوشت امت اسلامی، در یک اقدام شتابزده – در شرایطی که حضرت علی ـ علیه السلام ـ و عدهای از بزرگان صحابه به تجهیز بدن پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مشغول بودند ـ عدهای از مهاجران و انصار در سقیفهی بنی ساعده گرد آمده، و پس از گفتگوهایی که در مورد خلیفهی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ میان آنها مطرح شد، سر انجام با ابوبکر به عنوان خلیفهی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بیعت کردند، و چون شرایط سیاسی و اجتماعی دنیای اسلام و جهان به گونهای بود که امام علی ـ علیه السلام ـ و هواداران او، برای اثبات عقیده خود و عملی ساختن آن، به اقدامات عملی و خصمانه دست میزدند، موجودیت اسلام از ناحیه دشمنان خارجی (امپراطوری ایران و روم) و دشمنان داخلی (منافقین) آسیب جدّی می دید، امام علی ـ علیه السلام ـ مصلحت اسلام و مسلمین را پیروی از روش صبر و مدارا دید، و گرچه در مواقع مناسب، دیدگاه خود را درباره نادرستی عمل آنان بیان میکرد، ولی از درگیریهای خصومت آمیز خودداری کرد، و در هدایت و پیشبرد جامعه اسلامی، از هیچ گونه کوشش و تلاشی خودداری نمیکرد.
و در حل مشکلات، دستگاه خلافت را یاری مینمود. تا آنجا که از خلیفه دوم نقل شده که هفتاد بار گفته است «اگر علی نبود عمر هلاک میشد» و نیز گفته است: «خدایا مرا برای برخورد با مسئلهی دشواری که علی بن ابی طالب حضور ندارند، باقی مگذار».
در هر حال، شیعه به عنوان پیروان علی
بن ابی طالب و معتقدان به امامت بلافصل او در نخستین روزهای پس از رحلت پیامبر ـ
صلی الله علیه و آله و سلم ـ پدید آمد. البته روایاتی نیز یافت میشود که لفظ شیعه
در زمان حیات پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ بر چهار تن از صحابه اطلاق میشد
که عبارت بودند از: سلمان، مقداد، ابوذر و عمار یاسر. این افراد از جمله کسانی
هستند که در مسئلهی خلافت و امامت، علی ـ علیه السلام ـ را خلیفهی بلافصل پیامبر
میدانستند با این وصف، و با توجه به این که نظریهی شیعه در مسئلهی امامت به
نصوص کتاب و سنّت مستند گردیده است، میتوان گفت: تشیع، در حقیقت، با اسلام همراه
بوده است، هر چند به عنوان یک مذهب، پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله
و سلم ـ موجودیت یافت.
مسئول جدید صالحین ناحیه مقاومت بسیج شهرستان میبد:اجرای هدفدار برنامه های حلقه های صالحین شهرستان میب
مسئول جدید صالحین ناحیه مقاومت بسیج شهرستان میبد:
اجرای هدفدار برنامه های حلقه های صالحین شهرستان میبد
به همت حوزه مقاومت فاطمه الزهراء(س) شهرستان میبد همایش سرگروههای صالحین در سالن اجتماعات این حوزه صورت گرفت.
حجه الاسلام دهقانی مسئول جدید صالحین ناحیه مقاومت بسیج میبدضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت پنجمین امام شیعیان حضرت باقرالعلوم اظهار نمود که حلقه های صالحین کانون خود سازی است وهمواره باید جهت رشد وارتقای حلقه های صالحین مورد ارزیابی وتوجه ویژه قرار بگیرد .
|
ایشان ضمن اشاره به آیه 30سوره بقره ایراد نمودند که نعمتهایی که خداونداز روی لطف ومهربانی در اختیار انسانها قرار داده است برای رسیدن به نعمت اکمل که آن خلیفه وجانشین الهی بودن است می باشدواین به عنوان یک ماموریت الهی است که ماباید تمام توان خود را به کار بگیریم.
مسئول صالحین ناحیه میبد همچنین در ادامه افزود با توجه به اینکه دشمن توجه ویژه ای به برنامه های بسیج از جمله حلقه های صالحین دار د ومرتب آن را رصد می کند شما سرگروهها سکاندار زنده کردن روح خلیفه اللهی هستید وباید جهت کیفی سازی حلقه ها از جان خود مایه بگذارید که اهمیت دادن به نظام شجره طیبه صالحین در حقیقت پشتوانه قوی اعتقادی برای جامعه به خصوص نسل جوان می باشد.
ایشان در پایان جلسه نکاتی را جهت کیفی سازی حلقه های تربیتی صالحین به
سرگروهها یاد آور شدند وبه سوالات آنها پاسخ دادند وجهت رفع مشکلات سرگروههای قول همکاری دادند.
عرفه چيست؟ و در عرفه چه بايد كرد؟
عرفه چيست؟ و در عرفه چه بايد كرد؟
... تا غروب آفتاب دستش رو به آسمان بلند بود و با تضرع اشك ميريخت ... تا بالاخره بخشيده شد... نهم ذيحجه (در ايران، فردا پنجشنبه) روز عرفه است. خداوند متعال در اين روز به سه مکان و سه گروه از انسانها، توجه ويژه دارد: 1. كربلا و زائران امام حسين (ع). 2. صحراي عرفات (در نزديكي مكه) و حجاج بيت الله. 3 . هر جا از دنيا كه دستي به سوي او بلند شود و دلي بشكند. چرا «عرفه»؟ ـ آنگاه که جبرئيل (ع) مناسك حج را به حضرت ابراهيم (ع) ميآموخت، چون به عرفه رسيد به او گفت : «عرفت؟» يعني «ياد گرفتي؟» و او پاسخ داد آري. لذا به اين نام خوانده شد. ـ وجه ديگر اينكه مردم از اين جايگاه و در اين سرزمين به گناه خود اعتراف ميكنند. ـ بعضي ديگر هم آن را جهت تحمل صبر و رنجي ميدانند كه براي رسيدن به آن بايد متحمل شد ؛ چرا كه يكي از معاني «عرف» صبر و شكيبايي و تحمل است. (1) حضرت آدم (ع) در عرفات مطابق روايتي از امام صادق(ع)، وقتي جد اعلاي ما حضرت آدم (ع) از باغ بهشتي به زمين فرود آمد، چهل روز هر بامداد بر فراز كوه صفا با چشم گريان در حال سجده بود. جبرئيل (ع)، فرود آمد و پرسيد: ـ چرا مي گريي، اي آدم؟ ـ چرا نگريم در حاليكه از جوار خداوند به اين دنيا فرود آمده ام؟ ـ به درگاه خدا توبه كن و بسوي او بازگرد. ـ چگونه ؟ جبرئيل در روز هشتم ذيحجه آدم را به مني برد، آدم شب را در آنجا ماند و صبحگاهان عازم صحراي عرفات شد. جبرئيل هنگام خروج از مكه، احرام بستن و لبيك گفتن را به او آموخت و چون عصر روز عرفه فرا رسيد، آدم را به غسل فرا خواند و پس از نماز عصر، او را به وقوف در عرفات دعوت کرد و كلماتي را كه از پروردگار دريافت كرده بود به وي تعليم داد، اين كلمات عبارت بودند از: سبحانك اللهم و بحمدك لا اله الا انت علمت سوء و ظلمت نفسي واعترفت بذنبي اغفر لي انك انت الغفور الرحيم يعني: جز تو خدايي نيست كار بدي كردم و بر خود ظلم نمودم اينك به گناه خود اعتراف ميكنم مرا ببخش كه تو بخشنده و مهرباني. آدم (ع) تا غروب آفتاب همچنان دعا ميکرد و با تضرع اشك ميريخت. وقتي كه آفتاب غروب كرد همراه جبرئيل روانه مشعر شد و شب را آنجا گذراند. صبحگاهان در مشعر بپاخاست و به دعا پرداخت... تا اينكه سرانجام بخشيده شد ... حضرت ابراهيم (ع) در عرفات جبرئيل(ع) در صحراي عرفات، مناسك حج را به حضرت ابراهيم (ع) آموخت و حضرت ابراهيم (ع) در برابر او مي فرمود: عَرِفتُ، عَرِفتُ (شناختم، شناختم). پيامبر خاتم (ص) در عرفات دامنه كوه عرفات در زمان صدر اسلام، كلاس صحرايي پيامبر اسلام (ص) بود و بنا به گفته برخي مفسرين آخرين سوره قرآن در صحراي عرفات بر پيغمبر (ص) نازل شد و پيغمبر آنرا به مردم و شاگردانش تعليم فرمود. رسول گرامي اسلام (ص) در چنين روزي سخنان تاريخي خود را در اجتماع عظيم و با شكوه حجاج بيان داشت: ... اي مردم سخنان مرا بشنويد! شايد ديگر شما را در اين مکان ملاقات نكنم. شما به زودي بسوي خدا باز مي گرديد. در آن جهان به اعمال نيك و بد شما رسيدگي مي شود. به شما توصيه مي كنم هركس امانتي نزد اوست به صاحبش برگرداند. اي مردم بدانيد ربا در آئين اسلام ، حرام است. از پيروي شيطان بپرهيزيد. به شما سفارش مي كنم كه به زنان نيكي كنيد زيرا آنها امانتهاي الهي در دست شما هستند و با قوانين الهي بر شما حلال شده اند. ... من در ميان شما دو چيز به يادگار مي گذارم كه اگر به آن دو چنگ زنيد گمراه نمي شويد، يكي كتاب خدا و ديگري سنت و (عترت) من است. هر مسلماني با مسلمان ديگر برادر است و همه مسلمانان جهان با يكديگر برادرند و چيزي از اموال مسلمانان بر مسلماني حلال نيست مگر اينكه آنرا به رضايت به دست آورده باشد... تسبيحات حضرت رسول (ص) در روز عرفه : سُبْحانَ الَّذى فِى السَّمآءِ عَرْشُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الاَْرْضِ حُكْمُهُ منزه است خدايى كه عرش او در آسمان و فرمان و حكمش در زمين است سُبْحانَ الَّذى فِى الْقُبوُرِ قَضآؤُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْبَحْرِ سَبيلُهُ منزه است خدايى كه در گورها قضا و فرمانش جارى است منزه است خدايى كه در دريا راه دارد سُبْحانَ الَّذى فِى النّارِ سُلْطانُهُ سُبْحانَ الَّذى فِى الْجَنَّةِ رَحْمَتُهُ منزه است خدايى كه در آتش دوزخ سلطنتش موجود است منزه است خدايى كه در بهشت رحمت او است سُبْحانَ الَّذى فِى الْقِيمَةِ عَدْلُهُ سُبْحانَ الَّذى رَفَعَ السَّمآءَ منزه است خدايى كه در قيامت عدل و دادش برپا است منزه است خدايى كه آسمان را بالا برد سُبْحانَ الَّذى بَسَطَ الاْرْضَ سُبْحانَ الَّذى لا مَلْجَاَ وَلا مَنْجا مِنْهُ اِلاّ اِلَيْهِ منزه است خدايى كه زمين را گسترد منزه است خدايى كه ملجا و پناهى از او نيست جز بسوى خودش پس بگو سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللّهُ وَاللّهُ اَكْبَرُ صد مرتبه منزه است خدا و حمد از آن خدا است و معبودى جز خدا نيست و خدا بزرگتر از توصيف است و بخوان توحيد صد مرتبه و آية الكرسى صد مرتبه و صلوات بر محمّد و آل محمّد صد مرتبه و بگو لااِلهَ اِلا اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ يُحْيى وَيُميتُ معبودى جز خدا نيست يگانه اى كه شريك ندارد پادشاهى خاص او است و از آن او است حمد زنده كند و بميراند وَيُميتُ وَيُحْيى وَهُوَ حَىُّ لا يَموُتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى كُلِّ شَىْءٍ و بميراند و زنده كند و او است زنده اى كه نميرد هرچه خير است بدست او است و او بر هر چيز قَديرٌ ده مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ وَاَتوُبُ اِلَيْهِ ده مرتبه توانا است آمرزش خواهم از خدايى كه معبود بحقى جز او نيست كه زنده و پاينده است و بسويش توبه كنم يا اَللّهُ ده مرتبه يا رَحْمنُ ده مرتبه يا رَحيمُ ده مرتبه يا بَديعَ السَّمواتِ وَالاْرْضِ يا ذَاالْجَلالِ وَالاِْكْرامِ ده مرتبه يا حَىُّ يا قَيُّومُ ده مرتبه يا حَنّانُ يا مَنّانُ ده مرتبه يا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ ده مرتبه آمينَ ده مرتبه برخي از اعمال شب و روز عرفه: 1.احيا و نماز و عبادت در شب عرفه 2. دعا در شب عرفه (كه گفته شده است مستجاب ميگردد) . 3. زيارت امام حسين (ع) در شب عرفه. 4. غسل. 5. روزه روز عرفه (اگر سبب ضعف و مانع از دعا و مناجات نشود) . 6. قرائت دعاي عرفه امام حسين عليه السلام (كه بهتر است بعد از نماز عصر باشد) . 7. قرائت دعاي عرفه امام سجاد عليه السلام (كه در صحيفه سجاديه موجود است). 8. زيارت امام حسين (ع) در روز عرفه. 9. زيارت حضرت اباالفضل العباس (س) در روز عرفه . 10. اعتراف و اقرار به گناهان. 11. دو رکعت نماز که در رکعت اوّل بعد از حمد، سوره توحيد و در ركعت دوم بعد از حمد، سوره کافرون خوانده ميشود. سپس چهار رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد،پنجاه مرتبه سوره توحيد (اين نماز در واقع همان نماز حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام است) . تذکر : از مشاهده فهرست بالا نترسيد. هر كدام را كه حال و حوصله داريد انجام دهيد. انجام غسل كارساده اي است که جزو كارهاي روزمره ماست؛ فقط بايد نيت غسل عرفه كرد. دو ركعت نماز و بعد خلوت با خدا بيش از 10 دقيقه وقت نميگيرد ولي به دلهاي ما صفا و جلا ميدهد. فقط بدانيم كه: خداوند بزرگ و كريم است. كيفيت هم معمولا از كميت مهمتر است. صحراي عرفات همايش شناخت و خودسازي امام حسين (ع) حضرت سيدالشهدا، امام حسين (ع) نيز بعد از ظهر روز عرفه همراه با فرزندان و گروهي از اصحاب از خيمه هاي خود در صحراي عرفات بيرون آمدند و رو به دامن «كوه رحمت» نهادند و در سمت چپ كوه رو به كعبه همايشي تشكيل دادند كه موضوع آن شناخت و سازندگي بود. اين همايش، تنها جنبه علم و معرفت نداشت بلكه شناخت توأم با عمل و سازندگي و تزكيه و خودسازي بود. فهرست مطالب آن عبارت بود از: 1ـ شناخت خدا و صفات الهي. 2ـ شناخت خود يا خودشناسي. 3ـ شناخت جهان. 4ـ شناخت آخرت. 5ـ شناخت پيامبران. 6ـ خودسازي با صفات الهي. 7ـ پرورش نفس با كمالات الهي. 8ـ توبه و بازگشت به خداي مهربان. 9ـ دور كردن صفات نكوهيده از خود با تسبيح پروردگار. 10ـ فراگيري راه تعليم و تربيت از خدا. 11ـ شناخت و درخواست بهترين مسئلت ها. 12ـ تبديل خود پرستي نفس به خدا پرستي. 13ـ تبديل خود برتر بيني نفس به تواضع و فروتني. 14ـ تبديل خودخواهي نفس به ايثار و غير خواهي. 15ـ تعليم مفاهيم و ادبيات قرآن. رهيافتهايي از دعاي عرفه امام حسين (ع) 1ـ ستايش حق تعالي: ستايش سزاوار خداوندي است كه كس نتواند از فرمان قضايش سرپيچد و مانعي نيست كه وي را از اعطاي عطايا، باز دارد. و صنعت هيچ صنعتگري بپاي صنعت او نرسد. بخشنده بيدريغ است. اوست كه بدايع خلقت را بسرشت و صنايع گوناگون وجود را با حكمت خويش استوار ساخت....... 2ـ تجديد عهد و ميثاق با خدا: پروردگارا بسوي تو روي آورم. و به ربوبيت تو گواهي دهم. و اعتراف كنم كه تو تربيت كننده و پرورنده مني. و بازگشتم بسوي توست. مرا با نعمت آغاز فرمودي قبل از اينكه چيز قابل ذكري باشم....... 3ـ خود شناسي: و قبل از هدايت مرا با صنع زيبايت مورد رأفت و نعمتهاي بيكرانت قرار دادي. آفرينشم را از قطره آبي روان پديد آوردي. و در تاريكيهاي سه گانه جنيني سكونتم دادي: ميان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرينش خويش نگرداندي و هيچيك از امورم را بخودم وا نگذاشتي........ 4ـ راز آفرينش انسان: ولي مرا براي هدفي عالي يعني هدايت (و رسيدن به كمال) موجودي كامل و سالم بدنيا آوردي. و در آن هنگام كه كودكي خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ كردي. و مرا از شير شيرين و گوارا تغذيه نمودي. و دلهاي پرستاران را بجانب من معطوف داشتي. و با محبت مادران به من گرمي و فروغ بخشيدي........ 5ـ تربيت انسان در دانشگاه الهي: تا اينكه با گوهر سخن مرا ناطق و گويا ساختي. و نعمتهاي بيكرانت را بر من تمام كردي. و سال به سال بر رشد و تربيت من افزودي. تا اينكه فطرت و سرنوشتم، به كمال انساني رسيد. و از نظر توان اعتدال يافت. حجتت را بر من تمام كردي كه معرفت و شناختت را به من الهام فرمودي....... 6ـ نعمتهاي خداوند: آري اين لطف تو بود كه از خاك پاك عنصر مرا بيافريدي. و راضي نشدي اي خدايم كه نعمتي را از من دريغ داري. بلكه مرا از انواع وسائل زندگي برخوردار ساختي. با اقدام عظيم و مرحمت بيكرانت بر من. و باحسان عميم خود نسبت به من، تا اينكه همه نعماتت را درباره من تكميل فرمودي...... 7ـ شهادت به بيكراني نعمت هاي الهي: الهي! من به حقيقت ايمانم، گواهي دهم. و نيز به تصميمات متيقن خود و به توحيد صريح و خالصم و به باطن ناديدني نهادم. و پيوستهاي جريان نور ديده ام. و خطوط ترسيم شده بر صفحه پيشاني ام، و روزنه هاي تنفسي ام، و نرمه هاي تيغه بيني ام. و آوازگيرهاي پرده گوشم و آنچه در درون لبهاي من پنهان است...... 8ـ ناتواني بشر از بجا آوردن شكر الهي: گواهي مي دهم اي پروردگار كه اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بكوشم تا شكر يكي از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفيق تو رفيقم شود، كه آن خود مزيد نعمت و مستوجب شكر ديگر، و ستايش جديد و ريشه دار باشد........... 9ـ ستايش خداي يگانه: معهذا من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا. كه وسعم مي رسد با ايمان و يقين قلبي گواهي مي دهم. و اظهار مي دارم: حمد و ستايش خدايي را كه فرزندي ندارد تا ميراث برش باشد. و در فرمانروايي نه شريكي دارد تا با وي در آفرينش بر ضديت برخيزد و نه دستياري دارد تا در ساختن جهان به وي كمك دهد..... 10ـ خواسته هاي يك انسان متعالي: خداوندا، چنان كن كه از تو بيم داشته باشم، آنچنان كه گويي تو را مي بينم و مرا با تقوايت رستگار كن! اما بخاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر كن كه سرنوشت من به خير و صلاح من باشد. و در تقديراتت خير و بركت بمن عطا فرما! 11ـ سپاس به تربيت هاي الهي: خداوندا! ستايش از آن تست كه مرا آفريدي. و مرا شنوا و بينا گرداندي! و ستايش سزاوار تست كه مرا بيافريدي و خلقتم را نيكو بياراستي. بخاطر لطفي كه به من داشتي والا...... 12ـ نيازهاي تربيتي از خدا: و مرا بر مشكلات روزگار، و كشمكش شبها و روزها ياري فرماي! و مرا از رنجهاي اين جهان و محنتهاي آن جهان نجات بده و از شر بديهايي كه ستمكاران در زمين مي كنند نگاه بدار............. 13ـ شكايت به پيشگاه خداوند: خدايا! مرا به كه وا مي گذاري؟ آيا به خويشاوندي كه پيوند خويشاوندي را خواهد گسست؟ يا به بيگانه كه بر من بر آشفتد؟ يا به كسانيكه مرا به استضعاف و استثمار كشانند؟ در صورتيكه تو پروردگار من و مالك سرنوشت مني؟ 14ـ اي مربي پيامبران و فرستنده كتب آسماني: اي خداي من و اي خداي پدران من! ابراهيم، اسماعيل، اسحق و يعقوب، و اي پروردگار جبرئيل، مكائيل و اسرائيل. و اي تربيت كننده محمد، خاتم پيامبران و فرزندان برگزيده اش. اي فرو فرستنده تورات، انجيل زبور و فرقان...... 15ـ تو پناهگاه مني: تو پناهگاه مني، بهنگامي كه راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخناي زمين بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اكنون جزء هلاك شدگان بودم. و تو مرا از خطاهايم باز مي داري. و اگر پرده پوشي تو نبود از رسوايان بودم.
13آبان؛رفراندوم حذف "مرگ بر آمریکا"
13آبان؛رفراندوم حذف "مرگ بر آمریکا"
این روزها که مدعیان کسب نتیجه برد-برد با دستانی نه چندان پر و به زعم کارشناسان با تماس تلفنی بی حاصل به میهن بازگشته اند گو یا عده ای تلاش می کنند که حتما نتیجه باخت-باخت را کسب کنند.
به گزارش مرآت نیوز؛بارها و در طی تاریخ سی و اندی ساله انقلاب اسلامی بر جریان های مختلف کشور اثبات شده که بازی با برگ مذاکره با آمریکا حتما منتی به شکست می شود اما گویا برخی تاکید دارند تا دوباره در این شطرنجِ مار و پله گونه از مار زهر دار استکبار نیش بخورند.این روزها عده ای در حالی بدنبال حذف شعار "مرگ بر آمریکا" هستند که تحریم های بیرحمانه و بی شرمانه این کشور است که بر مردم فشار آورده و ملت ایران بخوبی این را می دانند که "تحرم بر شغال تیز دندان" جز سخت تر شدن شرایط برای کشور هیچ پیامدی نخواهد داشت.
دولت آمریکا بارها از آزمایشات اعتماد گرایانه با سرافکندگی مردود شده است.یادمان نرود کشورهایی که به آمریکا اعتماد کردند سرانجام شان چگونه است.
از کره شمالی و لیبی و پاکستان و افغانستان گرفته تا یونان و کوبا و شیلی و ... کشورهای نا امن و بی ثباتی هستند که بدلیل اعتماد به آمریکا در گرداب نا امنی داخلی گرفتار آمده اند.
اینکه فردی بگوید امام خمینی نظرش چه بوده یا چه نبوده نکته ای است که خود حضرت امام خمینی رحمه الله علیه با ریزبینی و دقت نظر شگفت انگیزش آن را پیش بینی کرده و خودشان فرمودند: "اکنون که من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست مگر آن که صدای من، یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم».
این اما همه جریان نیست، چند روزی است که سپیده دم که سر می زند یک یا چند فرد سابقا مسئول، عَلَمی مشابه بر می دارد که آی اهالی سرزمین پارس ما ملت فهیم دیگر نباید بگوییم "مرگ بر آمریکا".
دیگری می گوید" مرگ بر آمریکا" می تواند مانند مرگ بر شوروی حذف شود و سومی میگوید" بجای مرگ بر آمریکا" بگوییم مرگ بر استکبار!
اما همواره چهارمی که بصیرترین و فهیم ترین و در مواقع حساس حاضر ترین اند یعنی مردم هر صبح و ظهر و شام بعد از نمازهای پنجگانه میگویند: "مرگ بر آمریکا"
"مرگ بر آمریکا" یک شعار نهادینه در قلب انقلاب است و با انقلاب هست و تا انقلاب هست این شعار نیز هست.
"مرگ بر آمریکا" یک جریان بین المللی است که سردمدار آن امام خمینی است و قطعا تا انقلاب در ایران جریان دارد و تا آزادیخواهی در جهان موج می زند این شعار نیز وجود دارد.
"مرگ بر آمریکا" شعاری است که امروزه می توان از حنجره افغان ها شنید، از گلوی پاکستانی ها شنید، از حلقوم مصری ها شنید، از عمق جان فلسطینی ها و سوری ها و لبنانی ها و لیبیایی ها و کره شمالی ها و ونزوئلایی ها و اکوادوری ها و بوسنیایی ها و عراقی ها و... شنید."مرگ بر آمریکا" ابتدا با شعار شروع شد، سپس با تصری به جهان یک "جریان" شد و پس از آن با مقاومت در برابر استکبار جهانی تبدیل به یک فرهنگ شد.
بی گمان "مرگ بر آمریکا" پس از صلوات بر محمد و آل محمد" پر تکرار ترین ذکر مردم ایران است.
و این نه از سر عادت که از روی اعتقادات مردم است چه آنکه :"«ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و آلاخره و اعدّ لهم عذاباً معیناً» کسانی که خداوند و پیامبرش را آزار میدهند، خداوند آنها را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور میسازد و برای آنها عذاب خوارکنندهای آماده کرده است.(احزاب/ 58 و 57.)
در برخی روایات امام(ع) سفارش به لعن بر دشمنان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ بعد از نوشیدن آب کرده است، و در روایاتی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به علی (ع) فرمود: هر کس تو را اذیت کند مرا اذیت کرده و در واقع خداوند را اذیت نموده که لعنت خدا بر او باد.()" (حر عاملی، وسایل الشیعه، تهران، کتابفروشی اسلامی، چاپ ششم، 1367، ج18، ص 109.)
مردم در خصوص رابه با آمریکا پیرو رهبر معظم انقلاب بوده و هستند و خود رهبری معظم انقلاب در این خصوص با صراحت بیان فرمودند که : "مینشینند آقایان وراجى کردن و حرف زدن و استدلال کردن، که نبود رابطهى با آمریکا براى ما مضر است. نه آقا! نبود رابطهى با آمریکا براى ما مفید است.آن روزى که رابطهى با آمریکا مفید باشد، اول کسى که بگوید رابطه را ایجاد بکنند، خود بنده هستم." بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاههاى استان یزد 1386/10/13
امام خمینی بارها در پاسخ به کسانی که توهم رابطه با آمریکا را داشتند، فرمودند: "آنهایی که خواب امریکا را میبینند خدا بیدارشان کند ...و من امیدوارم که خدای تبارک و تعالی ما را بیدار کند و افراد ملت ما را بیدار کند. آنهایی که در خواب هستند، آنهایی که باز هم خواب میبینند، آنهایی که خواب امریکا را میبینند خدا بیدارشان کند.
شما میگویید که ما با یک کسی که خرد کرده است مسلمین را و به اسلام هیچ اعتقاد ندارد و هر روز زورش برسد اسلام را زیرپا میمالد و منهدم میکند، ما با او بنشینیم و دست دوستی بدهیم و بعد هم بگوییم که «سَلَّمَکُمُ اللّه» ! این چه منطقی است؟
" امام در جایی دیگر نظرشان راجع به آمریکا را اینگونه بیان فرمودند که: "«با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد.» و همینطور در نطقی دیگر بیان فرمودند که : «روابط ما با آمریکا روابط یک مظلوم با ظالم است، روابط یک غارت شده با غارتگر است.»
حال با توجه به این سخنان باید دید واکنش مردم به سخنان اخیر آیت الله هاشمی رفسنجانی چه خواهد بود که اخیرا در مجالسش سخن از رابطه با آمریکا و حذف شعار "مرگ بر آمریکا" سخن به میان می آورد، و بیان می دارد که:"
«تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الان هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. به هرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.
مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند.
«مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الان با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. من ذاتاً با حرفهای تند و فحاشیها مخالفم و آنها را مفید نمیدانم.»
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به اینکه "چرا شعار مرگ بر این و آن را نمیپسندید؟" گفت: مرا یک اصل قرآنی به این روحیه رسانده است. قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بتها فحش میدادند - بت که مهم نیست - میگوید: «حق ندارید به بتهای آنها فحش بدهید؛ و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» میفرماید: «بتها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد میگویند و باعث گمراهی بیشتر آنها میشوید."
اما همه این ها را مردم سراسر کشور در جمعه گذشته به زیبایی پاسخ دادند و پاسخ آنان فریاد محکم تر مرگ بر آمریکا در خطبه های نماز جمعه های همه شهرهای کشور بود.و این مهم قطعا در سیزده آبان امسال باشکوه تر است.
پیشنهاد میشود آقای هاشمی و رفقای گرامی شان حتما رفراندم 13 آبان در خصوص حذف یا ادامه شعار "مرگ برآمریکا" را حتما پیگیری کنند.